مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:22938 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:24

آشنائي با چه اصطلاحاتي براي شناختن پديده «خود» لازم است؟
اصطلاحاتي كه براي شناخت پديده «خود» لازم است عبارتند از:
1ـ حيات ـ عالي‎ترين محصولي كه كارگاه طبيعت توليد مي‎كند، اين پديده با قطع نظر از ماهيت شگفت‎انگيزي كه دارد، داراي مختصات عمومي و روشني است كه آن را از ساير اجزاء عالم طبيعت مشخص مي‎نمايد، مانند احساس لذت و الم، آماده نمودن محيط براي زيست توليد نسل، مقاومت در مقابل عوامل مزاحم... همة جانداران در اين پديده مشترك مي‎باشند.
2ـ جان ـ مانند خميرماية حيات براي جانداران است، يا حيات در چهرة احساس ملايم و ناملايم جان ناميده مي‎شود.
3ـ خود ـ عامل مديريت حيات است كه تنظيم روابط حيات را با محيط طبيعي و با ساير موجودات پيرامون خود به عهده مي‎گيرد.
4ـ من ـ از آن هنگام كه خود مورد آگاهي قرار مي‎گيرد و مي‎تواند از «جز خود» تفكيك شود. من و خود به اعتبار ابعاد و كيفيات مختلف، با توصيفات گوناگوني متنوع مي‎گردد، مانند من اجتماعي، من برتر، من طبيعي، من ايده‎آل، من مجازي، من حقيقي...
5ـ روان ـ اصطلاحي است براي آن حقيقت واحد دروني كه داراي فعاليت‎ها و خواصّ و نمودهاي مخصوص مي‎باشد كه در علوم گوناگون رواني مورد بحث و تحقيق قرار مي‎گيرد.
به نظر مي‎رسد كه تفاوت چهرة من و روان در وضع پويايي روان است كه عبارت است از تحرّك دائمي و دگرگوني مستمر كه در من حكمفرما است. اگر اولين استعمال‎كنندگان اين اصطلاح به اين معناي پويايي من توجه داشته و آن را روان اصطلاح كرده‎اند، توجّهي فوق‎العاده باارزش داشته‎اند. جلال‎الدين مولوي در توضيح انديشه و امعان كه به معناي دقت در تفكر است، چنين مي‎گويد:
چيست امعان؟ چشمه را كردن روان
چون ز تن وارست گويندش روان

6ـ روح ـ جنبة عالي روان كه وابستگي آن را به جهان مافوق طبيعت محسوس نشان مي‎دهد، روح ناميده مي‎شود. البتّه دو اصطلاح روح و روان گاهي به طور مترادف به جاي يكديگر هم به كار برده مي‎شوند.
7ـ ذات ـ اصطلاحي است داراي معناي عمومي كه در مقابل جهان عيني به كار مي‎رود و اغلب مترادف با ماهيت است.
8ـ شخصيت ـ تبلور هماهنگ مجموع عناصر و فعاليّت‎هاي دروني كه مديريّت اصول بنيادين جهان دروني را در دست دارد، شخصيت ناميده مي‎شود.
9ـ منش ـ (كاراكتر) عبارت است از كيفيّت رسوب شده در شخصيت كه به صورت عامل فعّال در زمينة زندگي دست به كار مي‎شود، مانند منش هنري، منش قضايي، منش روحاني، منش سياسي، منش مديريت...
10ـ عمل رواني ـ كه فونكسيون گفته مي‎شود: عبارت است از نمودها و فعاليت‎هايي در قلمرو روان كه بر مبناي عوامل گوناگون صورت مي‎گيرد. با اختلاف مفاهيمي كه در اصطلاحات ده‎گانه ملاحظه نموديم، موضوع بيگانگي نيز متفاوت مي‎باشد، در نتيجه توصيف انسان با بيگانگي از هر يك از مفاهيم ده‎گانه، معناي مشخصي را نشان خواهد داد:
بنابراين بيگانگي از حيات ـ عبارت است از دست دادن يك يا چند خاصيت اساسي حيات، مانند فاقد احساس بودن و غيرذلك، در صورتي كه بيگانگي از خود عبارت است از دست دادن عامل مديريت قلمرو دروني.

ترجمه و تفسير نهج‎البلاغه ج 1
آية الله محمدتقي جعفري

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.